به گزارش راسخون؛ روز یک‌شنبه، 27 مرداد 98، در آستانه سالگرد کودتای آمریکایی-انگلیسی 28 مرداد 1332 مجلس شورای اسلامی طرحی 10 بندی را علیه آمریکا اعلام وصول کرد[1]که خوش‌بختانه در یکی از بندهای آن به موضوع مهم کنفرانس «افق نو» نیز اشاره شده است. بند ششم از این طرح که امید می‌رود به تصویب نهایی برسد و دولت ملزم به اجرای آن نیز بشود، از این قرار است:

الزام دولت به حمایت و پشتیبانی از کنفرانس افق نو: نظر به ظرفیت کنفرانس افق نو و حضور چهره‌ها و شخصیت‌های ضدآمریکایی سراسر دنیا در ایران در جهت معرفی چهره واقعی آمریکا و همچنین انتقال تصویر واقعی جامعه ایران به نخبگان جهانی و با توجه به اهمیت اقدام متقابل در عرصه جنگ نرم، دولت موظف به حمایت مادی و معنوی از این کنفرانس در جهت هرچه بهتر برگزار شدن آن می‌باشد.

به همین بهانه در خصوص طرح جدید مجلس، اهمیت کنفرانس افق نو و حساسیت بی‌سابقه اف‌بی‌آی روی این کنفرانس با «نادر طالب‌زاده» فعال حوزه جنگ نرم و بین‌الملل و دبیر این کنفرانس مصاحبه کردیم. در ادامه متن این مصاحبه را می‌خوانید.
 
لطفاً درباره طرح جدید مجلس توضیح بدهید و بفرمایید چه اندازه ضرورت دارد که اهمیت کنفرانس و جنبش افق نو در داخل کشور به خوبی درک شود.
کنفرانس افق نو از بدو تأسیس، موضوع بحث‌های زیادی بوده است و اکنون هم که ما داریم خودمان را برای برگزاری کنفرانس بعدی در بیروت آماده می‌کنیم، اف‌بی‌آی با مراجعه حضوری به خانه حدود 10 نفر از مهمان‌های امسال و مهمان‌های سابق کنفرانس از آن‌ها تحقیق و تفحص کرده است که چرا می‌خواهند به این کنفرانس بروند[2]. آخرین بار خبرگزاری راشاتودی گزارش داد که مأموران اف‌بی‌آی به سراغ «مایکل مالوف[3]» [مقام سابق پنتاگون و تحلیلگر ارشد سیاست امنیتی در دفتر وزیر دفاع آمریکا] و قبل از آن «اسکات ریکارد» [مترجم و کارمند سابق نیروی هوایی و آژانس امنیت ملی آمریکا، NSA] رفته‌اند [مصاحبهمشرق با اسکات ریکارد را از این‌جا بخوانید]. بعد از آن خانم «وِرنِلیا رندال[4]» [استاد بازنشسته حقوق دانشگاه دیتون آمریکا و فعال ضدنژادپرستی] که یکی از مهمانان کنفرانس افق نو در مورد سیاه‌پوستان بود و همزمان با او دو نفر مأمور اف‌بی‌آی به خانه «سندر هیکس» [پژوهشگر حوادث 11 سپتامبر، نویسنده و فعال آمریکایی[5]] رفتند که یکی از مهمانان کنفرانس سال گذشته ما در مشهد بود[6].

شاید دلیل این‌که مجلس به اهمیت کنفرانس افق نو پی برده همین مسئله باشد که چرا سیستم امنیتی آمریکا از برگزاری کنفرانس بعدی افق نو در لبنان این‌قدر عصبانی شده است. من از این‌که مجلس به این مسئله توجه کرده و می‌خواهد اقدامی در این‌باره انجام بدهد خوشحالم و امیدوارم که دولت هم به اهمیت افق نو واقف شود. افق نو به گفته نخبگان خود آمریکا تنها کنفرانسی است که در آن اجتماعی از افراد معترض و در عین حال آگاه و بانفوذ در داخل آمریکا شکل می‌گیرد و از آن‌جایی که این تجمع به دعوت ایران ایجاد می‌شود این افراد مورد هجمه دولت آمریکا قرار می‌گیرند.

بند هشتم از طرح مجلس «الزام دولت به شکایت علیه هالیوود در دادگاه‌های بین‌المللی به دلیل توهین به ملت و تاریخ ایران» است. شما بخش قابل‌توجهی از فعالیت‌های تلویزیونی خودتان و حتی بخش‌هایی از کنفرانس افق نو را به موضوع هالیوودیسم و دروغ‌های صنعت سینمایی آمریکا اختصاص داده‌اید. لطفاً درباره اهمیت مقابله با تبلیغات هالیوود نیز توضیح بدهید.
از آغاز انقلاب اسلامی یکی از برنامه‌های اصلی هالیوود همواره ایجاد رعب و وحشت از ایران و انقلاب اسلامی بوده است. اولین فیلم سینمایی هالیوود که به موضوع جمهوری اسلامی ایران پرداخت به سال 1981 میلادی [دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی] برمی‌گردد. فیلم مستندمانند «مردی که فردا را می‌دید [7] » بر اساس برداشتی از پیش‌گویی‌های نوستراداموس ادعا می‌کرد که انقلاب اسلامی ایران منجر به انقلابی عظیم و ظهور امام زمان عجل‌الله‌فرجه می‌شود که البته امام زمان در آن فیلم به عنوان «ضدمسیح» [یا «دجال»] معرفی شده است. هالیوود در همان سال 1981 چنین تصویری را از انقلاب اسلامی آن هم با روایتگری «اورسون ولز [8] » [مخترع و بازیگر سینما و یکی از بزرگ‌ترین کارگردان‌های تاریخ] ارائه کرد.

یکی از پیش‌بینی‌هایی که فیلم به آن پرداخته، اتحاد نیروهای مسلمان با نیروهای روس است، چنان‌که امروز می‌بینیم روسیه دارد در سوریه علیه داعش می‌جنگد. آمریکایی‌ها به طور خودکار همیشه از روسیه می‌ترسند و آن زمانی هم که این فیلم ساخته شد، هنوز اتحاد شوروی وجود داشت و با توجه به جنگ سرد، این فیلم می‌توانست در جهت افزایش این ترس هم عمل کند. پیش‌بینی دیگر فیلم، حمله به شهر نیویورک بود که در فیلم ادعا می‌شود نیروهای اتحاد مسلمانان با روسیه با موشک به منهتن حمله می‌کنند. این یعنی سال 1981، بیست سال قبل از 11سپتامبر، خراب شدن برج‌های دوقلو پیش‌بینی شده بود. بعدها هم فیلم‌های دیگری در هالیوود ساخته شد که اسلام و ایران را به عنوان یک تهدید نشان می‌دادند.

علاوه بر هالیوود و فیلم‌های آن، سریال‌های زیادی هم با همین هدف ساخته شد که تا امروز هم ادامه دارد. موضوع این سریال‌ها تروریسم و نقش ادعایی ایران در ایجاد یک مرکز هسته‌ای تروریسم است. همچنین بازی‌های ویدیویی هم هستند که از این ترس استفاده کرده‌اند. تعداد زیادی بازی وجود دارد که موضوع آن‌ها مقابله نیروهای اسلام با نیروهای آمریکایی است و این بازی‌ها نوجوان‌ها و جوان‌ها را برای مقابله با اسلام و مسلمانان تهییج می‌کند. به این ترتیب هالیوود و صنایع سرگرمی آمریکا از همان ابتدا شروع به انجام دادن کارهای عمیق علیه جمهوری اسلامی کردند، نه کارهای سطحی. من خودم یک بار تلاش کردم فیلم «مردی که فردا را می‌دید» را به زبان انگلیسی پیدا کنم، اما هرچه پیدا می‌کردم به زبان‌های مختلف بود، به خصوص زبان فرانسوی که این‌ها ساخته بودند تا در شمال آفریقا نمایش بدهند. این فیلم اولین نشانه از انجام یک کار عمیق برای ایجاد ترس از جمهوری اسلامی بود.

با توجه به این‌که مجلس به دنبال ملزم کردن دولت به حمایت از کنفرانس افق نو است، تعریف مدنظر شما از این حمایت چیست؟
اگر کسی بخواهد از افق نو حمایت کند، نیازی نیست خیلی خلاقیت به خرج بدهد. اول از همه شما باید حمایت معنوی از این کنفرانس بکنید و متوجه باشید که چه اتفاقی دارد در نتیجه این کنفرانس می‌افتد. وقتی اهمیت این کنفرانس را متوجه شدید، مسائل بعدی خودبه‌خود حل می‌شود. مثلاً وقتی یک کنفرانس می‌خواهد برگزار شود، شما باید از 50 نفر دعوت کنید تا به ایران بیایند؛ باید هزینه هتل آن‌ها را پرداخت کنید؛ بلیت برای آن‌ها رزرو کنید؛ باید یک هفته امکانات اقامت آن‌ها را در هر جایی فراهم کنید. امسال کنفرانس در لبنان است؛ ممکن است سال دیگر در عراق باشد. چه کسی باید هزینه‌های این 50 مهمان را تأمین کند که مثلاً قرار است سال بعد در
عراق با موضوع «چرا آمریکا باید از عراق خارج شود» دور هم جمع شوند؟ کدام بخش دولت ایران مسئول حمایت از این فعالیت‌هاست؟

باز هم توجه داشته باشید که آمریکایی‌ها به شدت از این کار ما عصبانی هستند، اما این عصبانیت اهمیتی ندارد [و دولت نباید به بهانه عصبانی شدن دولت آمریکا حمایتش را از افق نو دریغ کند]. کنفرانس افق نو صرفاً یک بستر برای تبادل نظر و گردش اطلاعات سیاسی و اجتماعی است که مانند آن در همه جای دنیا هم برگزار می‌شود. امادلیل عصبانیت آمریکایی‌ها آن است که می‌بینند این کنفرانس در ایران و توسط ایرانی‌ها دارد برگزار می‌شود و شهروندان خود آمریکا در این کنفرانس دروغ‌های واشینگتن درباره ایران را افشا می‌کنند. سال گذشته که کنفرانس در مشهد برگزار شد، بعد از خود کنفرانس نشستی برگزار شد که در آن همه می‌گفتند افق نو یک کنفرانس نیست، بلکه یک جنبش است.

 شما قبلاً از وضعیت حمایت دولت از افق نو اعلام نارضایتی کرده بودید. آیا همین که از این به بعد جلوی پای شما سنگ نیندازند کافی است؟
برگزاری کنفرانس ارتباطی به سنگ انداختن یا نینداختن دولت ندارد. چه آن‌ها سنگ بیندازند و چه نیندازند، کنفرانس افق نو برگزار خواهد شد، چنان‌که این دولت در اولین اقدام خود می‌خواست جلوی پای ما سنگ بیندازد، اما کنفرانس چند ماه بعد برگزار شد. بعد از این‌که دولت فعلی روی کار آمد، نمی‌دانم سیاست‌شان چه بود که نمی‌خواستند کنفرانس افق نو برگزار شود. همان زمان به وزیر ارشاد فشار آوردند تا کنفرانس ما را لغو کند. من اعتراض کردم و گفتم این کنفرانس با حضور متفکران آمریکایی و اروپایی برگزار می‌شود و هیچ ارتباطی با مسئولین دولت و وزارت خارجه ندارد. افق نو یک سازمان غیردولتی است که دارد یک کنفرانس برگزار می‌کند؛ مانند برنامه‌های تلویزیونی من است که در آن‌ها با یک سری افراد [مثلاً از طریق تماس ویدیویی] مصاحبه می‌کنم، با این تفاوت که در این کنفرانس مهمان‌ها به صورت حضوری به ایران می‌آیند. بنابراین دلیلی ندارد که دولت بخواهد در این موضوع دخالت کند.

متأسفانه باز هم دولت تلاش کرد تا مانع از برگزاری کنفرانس شود، اما نتوانست. حالت خوش‌بینانه‌اش این بود که یک سوءتفاهم پیش آمده بود و برطرف شد، چون ما شش ماه بعد کنفرانس را برگزار کردیم. اما واقعیت این است که دولت تا این لحظه هیچ‌وقت، هرگز از ما حمایت نکرده است. هیچ بخشی از دولت تا الآن پشتیبان ما نبوده است.
 
پس اول دولت ایران شما را تحریم کرد، بعد دولت آمریکا.
بله. امروز هم که بعد از این همه سال، بالأخره بند 6 از این طرح جدید مجلس موضوع حمایت از افق نو را پیش کشید، من هم تعجب کردم و هم گفتم چرا این‌قدر دیر متوجه این مسئله شدند و به فکر حمایت از این کنفرانس افتادند. البته کار خدا هیچ‌وقت زمین نمی‌ماند و همیشه جلو می‌رود. همان دولت آمریکا هم که ما را تحریم کرد، این تحریم نه تنها آسیبی به ما نزد، بلکه موجب شد تا خیلی‌ها در داخل ایران متوجه اهمیت کنفرانس ما شوند. با این حال، باز هم خبر تحریم شدن ما آن‌قدرها پخش نشد. هر وقت آمریکا یکی از اعضای دولت را تحریم می‌کند، این خبر را در بوق و کرنا می‌کنند، درباره او صحبت می‌کنند، به ملاقات او می‌روند، تقدیر و گل و تاج نثار او می‌کنند، اما وقتی کل کنفرانس افق نو را تحریم کردند، تقریباً هیچ‌کس سراغی از ما نگرفت. من هم همان اوایل خبر این تحریم را در برنامه تلویزیونی خودم کار کردم و بعد هم شبکه خبر به این مسئله اشاره کرد، اما بعد از آن دیگر سکوت مطلق کردند و من هم دیگر پیگیری نکردم.
 
 اشاره کردید که مأموران اف‌بی‌آی به خانه مهمانان افق نو رفته‌اند. آیا این اقدام اف‌بی‌آی تغییری در برنامه شما یا تصمیم مهمانان آمریکایی کنفرانس ایجاد کرده است؟
خیر. اتفاقاً ما را مصمم‌تر کرد. اف‌بی‌آی سراغ خیلی افراد رفت و درباره افق نو از آن‌ها بازجویی کرد. این افراد هم گفته‌اند که چه سؤالاتی از آن‌ها پرسیده شده است. سؤال‌ها درباره این بوده که پشت پرده افق نو چیست و چه کسانی آن را سازماندهی می‌کنند. حتی ایمیل‌ها را هک کرده بودند و عکس‌های ما را برداشته بودند. بعضی‌ها هم بودند که اف‌بی‌آی از آن‌ها سؤال و جواب کرد، اما ترجیح دادند واقعیت را به شکل دیگری بیان کنند. آن‌ها هم باید یک روز جواب بدهند که چرا به مردم ایران نگفتند سؤال‌های اف‌بی‌آی از آن‌ها چه بود. البته من این مطلب را سربسته می‌گذارم. کلیت ماجرا این است که اف‌بی‌آی مزاحم افراد زیادی شده و آن‌ها را تهدید به زندان و حتی پرداخت یک میلیون دلار جریمه کرده است. خود این افراد می‌گویند چنین چیزی در تاریخ آمریکا بی‌سابقه است.
 
◄ چرا بیروت را برای برگزاری کنفرانس امسال انتخاب کردید؟
من می‌دانستم آن چیزی که آمریکا را بیش‌تر عصبانی می‌کند، برگزاری کنفرانس در بیروت است تا در تهران. ملاک من برای انتخاب لبنان هم همین بود، چون مرکز مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی، لبنان است. تمام صحبت‌هایی که مایک پمپئو، وزیر خارجه، و جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا درباره لبنان می‌کنند، نشان می‌دهد که این‌ها چه اندازه از دست لبنان عصبانی هستند. تحریم‌ها علیه لبنان هم به همین خاطر است. الآن هیچ تاجر شیعه‌ای در لبنان نیست که بتواند حتی 3000 دلار پول به نقطه دیگری ارسال کند، چون آمریکایی‌ها می‌ترسند این پول برای حمایت از سربازهای داوطلبی باشد که دارند آماده می‌شوند تا در صورت وقوع جنگ از سرزمین خودشان دفاع کنند. از آن‌جایی که من از سال‌ها قبل اهمیت لبنان را می‌دانستم، از مهمان‌های کنفرانس پرسیدم که کنفرانس بعدی در تهران باشد یا در بیروت؛ همه گفتند در بیروت.

از آن‌جایی می‌توانید بفهمید برگزاری کنفرانس در بیروت انتخاب درستی بود که بعد از آن‌که ما گفتیم کنفرانس بعدی در بیروت برگزار خواهد شد، برای اولین بار در تاریخ آمریکا، دولت و نهادهای امنیتی این کشور به سراغ شهروندان آمریکایی رفتند و گفتند نباید به یک کشور دیگر بروند و در یک کنفرانس شرکت کنند. موضوع هم فقط یک یا دو نفر نیست، بلکه این روندی است که ادامه‌دار است. به علاوه، موضوع مهم دیگر این است که به محض آن‌که ما اعلام کردیم کنفرانس بعدی در بیروت است، وزارت خزانه‌داری آمریکا نوع تحریم ما را از SDN(مخففSpecially Designated National به معنای «افراد تحت تحریم خاص [9] ») به SDGT (مخفف عبارتSpecially Designated Global Terrorist به معنای «تروریست جهانیِ تحت تحریم خاص») تغییر داد.SDGTبالاترین نوع تحریمی است که در این وزارت‌خانه وجود دارد و به عنوان نمونه، افرادی مانند «عماد مغنیه [10] » [از عالی‌رتبه‌ترین فرماندهان نظامی حزب‌الله و به طور خاص در جنگ سال 2006 میان لبنان و رژیم صهیونیستی] و «مصطفی بدرالدین [11] » [از رهبران شاخه نظامی حزب‌الله و مشاوران سید حسن نصرالله] در این فهرست تحریم قرار داشتند.

نادر طالب‌زاده و زینب مهنا به خاطر برنامه‌ریزی برای برگزاری کنفرانس در لبنان به فهرست «تروریست‌های جهانی» آمریکا اضافه شده‌اند (+)
جالب این‌جاست که وزارت خزانه‌داری آمریکا بالاترین محدودیت‌های خود را که مختص عالی‌رتبه‌ترین نیروهای نظامی و بزرگ‌ترین تهدیدات علیه رژیم صهیونیستی هستند، در مورد من و خانم «زینب مهنا» همسرم و مسئول امور ارتباطات بین‌الملل افق نو، وضع کرده‌اند، آن هم به طور خودکار و بدون ارائه هیچ توضیحی، در حالی که ما صرفاً برگزارکننده یک کنفرانس هستیم. بنابراین هم مجلس و هم مردم ایران باید بدانند که جنگ نرم تا این اندازه اهمیت دارد و بلکه از جنگ سخت مهم‌تر است. این حوزه‌ای است که شما در آن می‌توانید دست روی عصب‌های حساس آمریکا بگذارید. یکی از این عصب‌ها پیشرفت‌های حزب‌الله در مقابل رژیم صهیونیستی است و آن‌ها بسیار عصبانی هستند از این‌که یک کنفرانس مانند افق نو دارد در کانون قدرت و توجه‌شان برگزار می‌شود. به این خاطر است که در همین یک ماه گذشته، ساعت 6 صبح یا ساعت 12 شب به خانه مهمان‌های کنفرانس می‌روند. جوانی مانند سندر هیکس که تازه می‌خواهد کار حرفه‌ایش را شروع بکند، مأمور اف‌بی‌آی با پلیس نیویورک به خانه او می‌روند تا او را بترسانند.

 پی‌نوشت:
[1] «طرح‌های ده‌گانه ضدآمریکایی» در آستانه سالگرد کودتای 28 مرداد
[2] FBI harassing US citizens for attending Iran-linked event
[3] Michael Maloof
[4] Vernellia R. Randall
[6] FBI Harasses US Citizens for Friendship with Iran
[7] I spent four days in Mashhad, Iran…
[8] The Man Who Saw Tomorrow
[9] Orson Welles
[10] Specially Designated Nationals And Blocked Persons List (SDN) Human Readable Lists
[11] عماد مغنیه
[12] مصطفی بدرالدین

منبع: مشرق